روز سه شنبه 19 دی ساعت 3 عصر طبق فراخوان از قبل مقرر شد که برای آزادی زندانیان سیاسی در مقابل درب اوین تجمع اعتراضی صورت گیرد

تلاقی جنبش آزادی زندانیان سیاسی و آزادی عقیده دراویش

منبع:

http://roshangari.info/?p=19620

روز سه شنبه 19 دی ساعت 3 عصر طبق فراخوان از قبل مقرر شد که برای آزادی زندانیان سیاسی در مقابل درب اوین تجمع اعتراضی صورت گیرد. جمعیتی قریب 200 نفر گرد آمدند. بخش هایی از حاضرین بجهت حضور کم معترضین تا ساعت 4 محوطه را ترک کردند. کمتر از 120  نفر مانده بودند که 70 تا 80 در صد آنانرا شیر زنان و دختران آزادیخواه تشکیل می دادند. دراویش نیز  طی ده روز گذشته با خانواده های خود در کنار دیوار اوین به اعتراض دستگیری چهار نفر از یاران خود،  شبانه روز به اعتراض و اتراق در محوطه مبادرت کرده بودند.

ابتدا برخی از دراویش از معترضین سیاسی خواستند که صف خود را جدا کنند. اظهار می کردند که ما فقط خواهان آزادی جهار زندانی خود هستیم. از حوالی ساعت  4:30 زنان با نشستن در کف خیابان شروع به دادن شعار زندانی سیاسی آزاد باید گردد و خواندن شعر یار دبستانی من و غیرو کردند. نیروهای امنیتی و انتظامی تصمیم به خاتمه دادن تجمع برای آزادی زندانیان سیاسی به هر روش کردند. آنان تصمیم به سرکوب و دستگیری چند نفر برای گسترش ارعاب و جلوگیری از تجمعات آتی را داشتند.  پس از شروع شعارها دراویش نیز به آنان پیوسته و شروع به شعار دادن و هماهنگی کردند و شعارها « الله اکبر» در محور شعارهای آنان بود. اما شعارهای مشترک « دراویش دانشجوی بیگناه آزاد باید گردد » دو صف را بهم پیوند می داد. حتی با سرود های یار دبستانی من با تکان دادن دست هماهنگی می کردند.

یک دسته از گارد ضد شورش برای متفرق کردن تجمع کنندگان برای آزادی زندانی سیاسی حضور یافت. واضح بود که رژیم معترضین سیاسی را تحمل نمی کند. اما دراویش نیز که پس از مدت ها هم دردانی یافته بودند نه تنها دلگرم شده و به اعتراضات خود افزوده بودند بلکه به فرمانده نیروی انتظامی سرکوبگر هشدار دادند اگر به معترضین سیاسی که اکثراً زنان بودند حمله شود آنان نمی توانند بی تفاوت بمانند و درگیر می شوند. رژیم از این وضع درمانده شده بودند نه می توانستند آنها را از هم جدا کنند و نه یورش همه جانبه ببرند زیرا سلحشوران و دلاوران لرستان ( دراویش) درگیر و تبعات بسیار گسترده و نامشخصی داشت که هزینۀ آن برای رژیم بسیار زیاد بود.  پس از بمیدان کشاندن نیروهای سرکوبگر بیشتر، مبارزین لرستان، با حلقه کردن دست های خود صف نفوذ ناپذیری ایجاد کرده بودند. براستی که آنان مظهر شجاعت، دلیری، مقاومت و از خود گذشتگی بی انتها برای خواسته های خود  هستند که اکنون مقاومت علیه تهاجم به معترضین سیاسی را نیز به آن افزوده بودند.

یکی از آنان وقتی صف مقاومتی در برابر نیروهای سرکوبگر تشکیل شده بود می گفت : مستقیم در چشمان نیروهای سرکوبگر نگاه کنید. فرماندهان رژیم مستأصل شده و شروع به عقب نشینی و فراخوان نیروهای خود کردند اما مجدداً تغییر نظر داده و در جای قبلی مستقر شده و نیروهای موتور سوار بسیار زیادی از دیگر مراکز فراخواندند. حضور و تعداد نیروهای سرکوب بحدی بود که به ازای هر نفر مرد و زن و حتی کودک پنج نیرو مستقر کرده بودند. رژیم می خواست با ایجاد ارعاب و ترس مقاومت کنندگان را منصرف و دچار یأس کند. اما دلیران لرستان برخی با چوب هایی که برای آتش شب تأمین کرده بودند و سر آنها آتش گرفته بود، آمادۀ تهاجم به نیروهای سرکوب بودند که تنها برخی از افراد خودشان از  درگیری و تهاجم به نیروهای رژیم ممانعت می کردند.

فرماندۀ نیروی انتظامی در حالی که التیماتوم می داد با مقاومت آنها مواجه می شد که می گفتند «آمده ایم که بمیریم» عاقبت یکی از افراد اظهار کرد همۀ ما می خواهیم زندان برویم. فرماندۀ نیروی انتظامی اظهار کرد که پس بگذارید به سردار خواست شما را اطلاع دهم . پس از بازگشت اظهار کرد که همه بروید نام خود را معرفی و اظهار کنید که می خواهیم به زندان برویم. جمعیت دراویش بهمراه خانواده و حتی فرزندان خرد سال بهمراه بخشی از معترضین سیاسی بسمت زندان اوین حرکت کردند. با حضور نیروهای رژیم، چند ساعتی در سربالائی درب زندان منتظر  و شعار می دادند رژیم چاره ای نداشت در همان حال مستأصل مانده بود. تا اینکه وعده داد اگر خاتمه دهند همان شب زندانیان را آزاد می کند اما بجهت بی اعتمادی حاضرین تظاهرات ادامه یافت.

از نکات بسیار مهم آنکه همانطور که رژیم برخی از عناصر خود را به بحث در میان تظاهر کنندگان فرستاده بود که آنها را دلسرد و متفرق کند، دراویش نیز با شدت چند برابر به توجیه و بیان مواضع خود در میان نیروهای رژیم می پرداختند.   حملۀ رژیم به حسینیه،  آتش زدن کتاب ها و حتی قرآن و دیگر کتب مذهبی جلوگیری از اجرای فرهنگ و سنن، بیان وضعیت جمعیتی و جغرافیایی و ضرورت آزادی عقیده و مذهب خود را بشدّت تبلیغ می کردند بطوریکه نیروهایی که در جریان مباحث آنان قرار گرفته بودند بشدت بی انگیزه شده بودند. با بیان اینکه رژیم بخش هایی از فرزندان مردم را با دادن پول به سرکوب مردم می کشاند بشدّت معترض بودند.

البته در شرایطی که جنبش های عظیم اجتماعی – اقتصادی و طبقاتی طبقات زحمتکش و کارگر با مبارزات دلیرانه  طی حدود دو هفتۀ اخیر،  سران رژیم را به سکّۀ یک پول تبدیل کردند  و  به زباله دان تاریخ کشاندند و تمام مشروعیت قلابی آنان را دود کرده و بهوا فرستادند،  رژیم قادر نیست همانند قبل به سرکوب اقلیت های مذهبی – از جمله دراویش – در سکوت قبرستانی جامعه پرداخته و حتی حسینیه آنان را با خاک یکسان کند. لذا مجبور به عقب نشینی در برابر آنان شد.

در تجمع روز سه شنبه معترضین سیاسی، با تغییر عملی شرایط،  قانونمندی های موجود و شکل گرفته را با شیوه های عمل متحول کرده و به نتایج به تحولات و نتایج نوینی و دگرگون کننده ای دست یافتند. تعادل قوای طبقاتی را جابجا کردند.  با  تغییر و تحول  واقعی – نه توصیف شرایط – و مشارکت در عمل انقلابی  زنده – نه احساس همدردی-  در چنین شرایطی می توان با درک و تحلیل انضمانی از شرایط انضمامی خارج از فضاهای ایستا و منجمد شده، بهار آزادی را در دسترس مشاهده کرد.

                                                                                                  عباس امیری

                                                                                                  بیستم دی 96

January 20, 2018